به نام او

با فکر با تو بودن میگذرونم روزامو ...

به نام او

با فکر با تو بودن میگذرونم روزامو ...

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

این یکی ، اون یکی ...

از همون روزی که دنیا ، واسه زندگی شد آغاز

توی این دار مکافات ، هرکی میرقصه به یک ساز

حرف امروز و دیروز نیست ، همیشه اینجوری بوده

یکی اون بالا رسیده ، یکی این پایینا مونده


یکی با لبای خندون ، یکی غمگین و پریشون

یکی پولداره فراوون ، یکی هم فقیر و داغون

یکی محبوبه و مشهور ، یکی نادونه و منفور

یکی مهربون و عاقل ، یکی هم میشه یه قاتل

یکی خونش مث قصره ، یکی تو زندون و حصره

یکی تا همیشه شاده ، یکی هم غماش زیاده


بی خیال این یکی ، بی خیال اون یکی

آخرش یه روز میریم ، هممون یکی یکی

اگه باشی غرق غم ، یا نداشته باشی کم

مقصدتون یکیه ، اونجا میرسید به هم


کسی اونجا خندونه ، که دلی نرنجونه

نگران نباش عزیز ، که خدا مهربونه

اگه تو حق نخوری ،خدا میبخشه تورو

تو با پاهای خودت ، سمت بدبختی نرو

دل به این دنیا نبند ، میدونی زودگذره

همیشه آماده باش ، آخه مرگ پشت دره

6

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۳۳
حمید امراللهی

دوباره ...

دوباره من ، دوباره تو ، دوباره قصه ی جدید

دوباره دیدمت تورو ، بعد یه مدت مَدید

دوباره تو ، دوباره عشق ، دوباره یک حِس قشنگ

دوباره من ازاین به بعد ، میشم واسه تو دلتنگ

دوباره لحظه های من ، پُر میشه از وجود تو

نمیدونی که چی کشید ، دلِ من از نبود تو

دوباره با اومدنت ، زنده شده روح و تنم

نبودی اما اسم تو ، همیشه بود روی لبم

5

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۱۷
حمید امراللهی

درد دوری ...

دردِ دوریِ تو از هرچی بگی سخت تره

بی تو این ثانیه ها ، برای من نمیگذره

دارم از فکر و خیال تو یه دیوونه میشم

تو نمیدونی من از دوریِ تو ، چی میکشم

از غم دوریِ تو هر چی بگم ، بازم کمه

خونه وقتی تو نباشی ، واسه من جهنمه

دل من تنگه برات ، تو صورتم پر از غمه

اینکه میریزه زمین ، بارون که نیس ، اشک منه

عاقبت ، از غمِ دوریِ تو من میمیرم

به تو محتاجمو از عشقِ تو جون میگیرم

بیا منصرف شو از راهی که رفتی برگرد

به خدا محاله یک ثانیه بی تو سَر کرد

4

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۹
حمید امراللهی

خدای خوبم ...

راضیم من به رضای تو ، خدای خوبم

قانعم من به همین روزی ، ازت ممنونم

تو به من زندگی بخشیدی و نعمت دادی

تو بزرگی هرچی دارم رو به تو مدیونم

نکنم دست دراز رو به کسی جز تو خدا

من گدای تو همیشه هستم ای محبوبم

به تو فکر میکنم و از تو نفس میگیرم

تو مث لیلی و من عاشق تو مجنونم

اسم زیبای تو ذکر روز و شبهای منه

من از اینکه تورو دارم به خودم مغرورم

چشاتو میبندی روی همه ی زشتیهام

اونکه لایق محبتت نبود ، من بودم

3

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۰
حمید امراللهی

روزای تکراری ...

من دیگه خسته ام از این روزای تکراری

اینهمه مصیبت و دلتنگی و بی تابی

کار من گریه و بی خوابی و شب بیداری

همه با طعنه بهم میگن که تو بیماری

آره!!!بیمارم و دردم درد دوریته عزیز

از غم دوریِ تو شدم ، پریشون و مریض

تو که نیستی ، دیگه هیشکی ، همدم و یارم نیس

حالا من موندم و تنهایی و چشمای خیس

2

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۰۰
حمید امراللهی

با تو بودن...

با فکر با تو بودن ، میگذرونم روزامو

آرزومه یه روزی ، کنار تو بیامو

تو بغلم بگیرم، تورو من عاشقونه

فاصله ای بین من تا دل تو نمونه

من دلخوشم به اون روز ، که دستتو بگیرم

تو دلبری کنی و منم برات بمیرم

من از خدامه عشقم ، که عاشق تو باشم

اما بازم میترسم ، که لایقت نباشم

1

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۳۴
حمید امراللهی